از راست به چپ ایلیا( پسر خاله ماری) - آیلین( دخمر مامان پروانه) - سیامک ( پسر دایی محمود)
آخی چه بچه های خوبی؟!!! یه وقت فک نکنین که اینا شیطونن اصلاً و ابدا... ...
نویسنده :
پروانه
9:12
آیلین جان و عروسی عمه سارا شهریور 1391
آیلین جان نیش نیشی
تابستون سال ١٣٨٩ به دلیل گرمای زیاد هوا، ادارات و تعطیل کردن ما هم با عمه ها رفتیم جاده چالوس دختر گلمو پشه ها حسابی نیش نیشی کرده بودن. نامردا... ...
نویسنده :
پروانه
14:42
فروردین 92 عید دیدنی رفتیم خونه جدید عمه الهام.
عکسهای تولد دو سالگی آیلین جان
برای د یدن بقیه عکسها به ادامه مطلب مراجعه فرمایید. ...
نویسنده :
پروانه
14:30
آیلین جان در لباس عروسک.
خرداد ١٣٨٩ وقتیکه تو پنج ماهه بودی عزیز شهناز و خاله مژگان و مادر بزرگ من تازه از کربلا برگشته بودن و ما هم رفته بودیم دیدنشون سیامک جان هم اونجا بود و لباسهای عروسکی که عزیز برات سوغات آورده بود را از تنش درآورد و به تو پوشاند (کلاه و کت و دامن صورتی پشمی )که کاملاً اندازت بود و ازمون عکس گرفت. ...
نویسنده :
پروانه
11:53
تولد سه سالگی آیلین
سلام
آیلین جان دختر گل من در تاریخ 25/9/88 ساعت 20/6 صبح روز چهارشنبه در بیمارستان مصطفی خمینی شهر تهران به دنیا اومد الان که این وبلاگ و درست کردم اون سه سال و 10 ماهشه و به خاطر اینکه خاطراتشو فراموش نکنم تصمیم گرفتم ثبتشون کنم.یه عکس از شش ماهگیه آیلین گذاشتم اون موقع تازه من می رفتم سر کار و آیلین و پیش عمه افسونش میگذاشتم ...
نویسنده :
پروانه
14:59
عکسهای آیلین توی شمال خونه ای که مامانم( عزیز شهناز) اجاره کرده بود.
وقتی آیلین جان یک سال و نیمه بود رفته بودیم شمال اونجا به آیلین جان خیلی خوش میگذشت همسایمون یه پسر کوچولو داشت که اسمش امیر علی بود و آیلین به اون می گفت امی می. عکس کنار شالیزار توی خونه عزیز شهناز گرفته این لباسی هم که تنشه عمه الهام از تایلند براش آورده. و عکسی که داره با دقت بالا رو نگاه می کنه اما نمی دونم به چی توی حیاط همسایه نزدیک زمین خودمون توی روستای کوهستانی و بسیار زیبای بیتم در استان گیلان. ...
نویسنده :
پروانه
14:10